10 فروردین 1403

رجوع به تاریخ رشت، چه بودیم و چه شدیم؟!/ معین حسن‌زاده

اختصاصی / به گزارش خبر راست، معین حسن زاده: در مقاله «رجوع به تاریخ رشت، چه بودیم و چه شدیم؟!» مهم‌ترین اخبار منتشر شده از بلدیه و انجمن بلدیه رشت در دو دهه ابتدایی تأسیس بلدیه را تحلیل و بررسی خواهیم کرد.

بسم‌الّله الرحمن الرحیم

رجوع به تاریخ رشت، چه بودیم و چه شدیم؟!

بررسی و تحلیل مهم‌ترین اخبار منتشر شده از بلدیه و انجمن بلدیه رشت در دو دهه ابتدایی تأسیس بلدیه

معین حسن‌زاده – تابستان 1400

تقدیمات:

این مرقومه تقدیم می‌شود به اساتید گران‌قدر: استاد محمود نیکویه، مهندس روبرت واهانیان، مرحوم استاد فریدون نوزاد

پیشگفتار

http://gheyremontazereh.ir/wp-content/uploads/2018/04/%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-1.jpg

معین حسن‌زاده

آنچه از مغز بشر به جهان بیرون انتقال می‌یابد بی‌پایان و فرّار است، علم، یادگیری، دانش و حتی زبان به‌عنوان یک ابزار ارتباطی اصلی از همین دست است.

زبان گفتار و نوشتار در طول تاریخ تغییرات بسیار فراوانی داشته و هر روز به دایره واژگانی آن افزوده شده و برخی از کلمات نیز از دایره واژگانی حذف شده است، در این میان نیز زبان دچار تغییراتی در بیان کردن و نوشتار شده است.

در این مقاله که به بررسی اخبار منتشر شده طی دو دهه ابتدایی تأسیس بلدیه رشت خواهیم پرداخت نگاهی به این نوع تغییرات زبانی و نوع نوشتار نیز داریم و در کنار آن خواهیم گفت که این دست اخبار منتشر شده چرا به انتشار رسیده، اهمیت آن برای امروز چیست و اگر در امروز چنین خبری نوشته می‌شد شکل آن مرقومه چگونه بود.

آنچه در ادامه می‌آید نگاهی به مهم‌ترین اخبار منتشر شده از انجمن بلدیه رشت و بلدیه رشت از تاریخ 1286 تا 1306 خواهد بود که در مطبوعات گیلان منتشر شده است.

لازم به ذکر است که استان گیلان به‌عنوان یک قطب بزرگ فرهنگی در کشور از پیشگامان عرصه روزنامه‌نگاری بوده و تعدد نشریات گیلان موضوعی مورد توجه در خصوص شهر رشت می‌باشد.

بخش نخست

وجه‌تسمیه نام رشت:

در لغت فرس[1] به تألیف ابومنصور علی ابن احمد اسدی طوسی (متوفی 458 ه.ق) و همچنین در صحاح الفرس[2] به تألیف محمد بن هندوشاه نخجوانی (قرن هشتم ه.ق) واژه رِشت به معنای «چیزی که فرو می‌ریزد» آورده شده و برای آن یک بیت از سروده‌ی فرالاوی (شاعر – قرن چهارم ه.ق) آورده شده است.

چون نباشد بنای خانه درشت/ بی‌گمانم که زیر رِشت آید[3]

محمدحسین خلف تبریزی[4] مؤلف فرهنگ مشهور به برهان قاطع نیز ضمن تکرار نوشته‌های مؤلفان لغت فرس و صحاح الفرس معانی دیگری از واژه رشت ارائه کرده که هیچ‌کدام توجیه‌گر معنی رشت نیست.[5] در برهان قاطع آمده است: «رشت به فتح اول بر وزن طشت نام شهري است از ولايت گيلان كه آن را بيه پس گويند زنان و دختران آنجا بند تنبان را خوب مى‌بافند و به معنى خاك و گرد و غبار تيره و لجن و خاكروبه هم آمده است و گچ را نيز گفته‌اند كه بدان خانه سفيد كنند و هر چيزى را نيز گويند كه از هم فروريزد و فرو پاشد و ديوارى را نيز گفته‌اند كه مشرف بر افتادن بود و به ضم اول فروغ و روشنایی باشد و نام مردى بوده كيمياگر و به كسر اول به معنى رشتن و ريسيدن بوده و سرشت و طينت را نيز گويند.[6]»

آن‌طور که استاد محمود نیکویه[7] در کتاب رشت شهر باران آورده است: در فرهنگ‌های دیگر از جمله جهانگیری، رشیدی، سروری، آنندراج، انجمن آرا، نفیسی (فرنودسار) و دهخدا همگی همان معانی برهان را برای معنی «رشت» آورده‌اند. پس از دهخدا نیز در فرهنگ نوبهار، فرهنگ صبا و فرهنگ عمید همان معانی ارائه شده در فرهنگ دهخدا برای رشت نقل مکرر شده است.

در فرهنگ معین اثر استاد دکتر محمد معین‌[8] آمده است: رشت rasht [قس، لش، لش، لوش، لوش، لجن، لجن، طبر (طبری، زبان) las] 1. خاک، 2. گرد و غبار تیره، 3. خاکروبه، 4. گچ، جص، 5. چیزی که بر اثر کهنگی و فرسودگی از هم فرو ریزد.

مصدر مرخم از فعل رشتن، ریسیدن، مخفف سرشت،[قس، رخش، روشن] روشنایی، فروغ[9]

البته دکتر محمد معین در جلدم پنجم (اعلام) در معنی شهر رشت در کروشه [خاکروبه، لای] را آورده است و سپس به توضیحات جغرافیایی پرداخته است.[10]

دکتر جلیل ضیاء پور در گفتاری با عنوان «واژه رشت و رشتی» با بررسی و مقایسه زبان‌های اوستایی و پهلوی، ریشه اصلی واژه رشت را از واژه باستانی «اَرشیِ» و به معنی نیزه و نیزه‌ی کوتاه دانسته و معرفی نموده است: «برحسب آنچه گفته شد، در هند باستانی، اوستایی، زند، پهلوی، پارسی باستان، که با هند باستانی، هر دو ریشه به سانسکریت آریایی دارند – واژه‌ی اَرشیِ، رشتی و رشت به معنی نیزه ور و نیزه می‌باشد.[11]

در ادامه حمید فروحی و احمد مهدی زاده نیز معانی دیگری برای رشت معرفی می‌کنند که فروحی در کتاب «رشت، شهر ستاره» با بررسی واژه رشت در کتب زرتشتی و اوستایی رشت به معنای شهر ستاره معرفی کرده و معدی زاده نیز در گفتاری با عنوان «پژوهشی در معناشناسی لغوی رشت» با رد معنای شهر ستاره که توسط فروحی ارائه شده است، می‌گوید: «… این معنا نیز دور از ذهن است؛ چرا که در هوای تقریباً همیشه ابری، مه‌آلود و بخارآلود شهر رشت کمتر شبی را می‌توان یافت که آسمان این شهر مانند شهرهای مناطق کویری ایران چون یزد و کرمان آسمانی پرستاره داشته باشد و برای چنین شهری با این ویژگی‌های اقلیمی و جغرافیایی بعید است که نام آن را ستاره گذاشته باشند.[12]

استاد جعفر خمامی زاده[13] در گفتاری با عنوان «رشت هم‌نشین سفال‌ها و ابرهای باران‌خیز»؛ می‌آورد: «… اما با توجه به نام یک آبادی در سر راه الموت به قزوین که اهالی به لهجه ترکی آن را رشت قون می‌نامند (پرویز ورحاوند، سرزمین قزوین، صفحات 176، 216، 234) شاید واژه رشت در ترکیب رشت گون (رشت + گون) و نظایر آن، مفهومی جز آنچه گفته‌اند نیز داشته باشد.[14]»

جهانگیر سرتیپ پور[15] اما در کتاب نام‌ها و نامدارهای گیلان درباره معنای نام رشت می‌نویسد: «معنی رشت به فتح اول «در فروافتاده، در گودی قرار گرفته» یا «جای فروردین» است، صفتی بود برای هفته بازار رشت و حومه که روزهای یکشنبه در این شهر و روزهای چهارشنبه در آج بیشه حومه رشت تشکیل می‌شد.

احمد مهدی زاده نیز در ادامه معنای ارائه شده توسط سرتیپ پور معنای «پست» را با توجه به پایین‌تر قرار گرفتن سطح شهر رشت نسبت به دریای کاسپین را نزدیک‌ترین معنی نام شهر رشت می‌داند اما آن را یک نظریه عنوان می‌کند که معنایی را با خود از نظر ریشه‌ای و لغوی به همراه ندارد.

وی همچنین با رد نظر سرتیپ پور رشت را به معنی وارش و در نتیجه شهر باران می‌داند.

منوچهر خوشکلام نیز معنی رشت را از واژه اوستایی (تیشتر) به معنی الهه باران در آیین مزدیسنا عنوان می‌کند و می‌نویسد: » نام الهه باران که به آن اشاره داشتید، با رشت مناسبتی دارد – چرا که رشت شهر باران است و برای من به‌ویژه میعادگاه خاطره باران.[16]»

ابیاتی از شعر فارسی که در آن‌ها نام رشت آورده شده است:

چون نباشد بنای خانه درست/ به گمانم به زیر رشت آیی – فرالاوی[17]

کس از روز بد چون تواند گریخت/ خصوصاً که بر سر فلک رشت ریخت – زجاجی[18]

چو برداشتم جام پنجاه‌وهشت/ نگیرم بجز یاد تابوت و رشت – فردوسی[19]

حاکم آمد یکی بغیض و شبشت/ ریشکی گنده و پلیدک و رشت – معروفی بلخی[20]

 روان راست نو حل‌های از بهشت/ که هرگز نه فرسوده گردد نه رشت – اسدی[21]

کجا خانه‌ای بد بخوبی بهشت/ از آتش دمان دوزخی گشت رشت – اسدی

بخش دوم:

اما آنچه ما به آن در ادامه خواهیم پرداخت موضوع اخبار منتشر شده از بلدیه و انجمن بلدیه شهر رشت است، قدمت شهرداری یا همان بلدیه رشت به دوره مشروطه باز می‌گردد، بنا به گفته تاریخ بلدیه رشت در میان اولین بلدیه های کشور قرار دارد که همگی در سال 1286 بنا شده‌اند، این تعداد بلدیه که احتمالاً تعداد آنان بیش از 10 نباشد در همان سال تأسیس شده‌اند.

گفتنی است پس از تشکیل فرهنگستان اول 1316 در دوره پهلوی اول بلدیه به شهرداری و انجمن بلدیه نیز به انجمن شهر (شورای شهر امروزی) تغییر عنوان یافت.

در خصوص روند تشکیل بلدیه رشت می‌بایست به‌اختصار به برخی موارد اشاره نمود:

  • روند تشکیل بلدیه رشت بر پایه تشکیل انجمن بلدیه بود
  • تشکیل انجمن بلدیه بر پایه برگزاری انتخابات بود
  • انتخابات انجمن بلدیه رشت دارای قوانینی بود که شامل انتخاب شوندگان و انتخاب‌کنندگان می‌شد، بر اساس آن انتخاب‌کنندگان می‌بایست دارای شرایط فوق: «تابعیت ایرانی، اکمل 21 سال، پرداخت مالیات و داشتن خانه به قیمت 500 تومان» بودند و انتخاب شنودگان نیز باید فارغ از شرایط فوق: «اشخاصی که به‌واسطه جنحه و جنایت مجازات قانونی دیده‌اند، اشخاصی که معروف به ارتکاب قتل و سرقت باشند، ورشکسته به تقصیر، اشخاصی که از بابت عوارض بلدیه بقایا دارند و بیش از نصف عوارض مالیات خود را نپرداخته باشند، نسوان و اشخاص خارج از رشد » می‌بودند.
  • مدل برگزاری انتخابات انجمن بلدیه محله محور بود، به‌گونه‌ای که به نسبت وسعت و جمعیت محلات برای هر محل تعدادی نماینده (عضو انجمن بلدیه) در نظر گرفته شد. «زاهدان 5 نفر، خمیران زاهدان 2 نفر، صیقلان 2 نفر، بازار 3 نفر، استادسرا 2 نفر، کیاب 4 نفر، خمیران کیاب 2 نفر»
  • همچنین حضور برخی اشخاص در انتخابات ممنوع بود: «حکام و معاونین آن‌ها در محل حکومت، عمال نظمیه شهری که در آن انتخابات به عمل می‌آید، مأمورین نظامی بری و بحری داخل در نظام»
  • همچنین انتخاب شوندگان می‌بایست سواد فارسی کامل، بیش از 25 سال داشته و در داخل خدمات دولتی نباشند و باید قبل از وقت یا خودشان داوطلب انتخاب شدن باشند و یا به تکلیف انتخاب‌کنندگان قبول انتخاب شدن را نموده باشند.
  • روند انتخابات انجمن بلدیه در رشت دارای 7 نظر بر 7 محله شهر بود.

بخش سوم:

در این بخش از مقاله پژوهشی فوق به اخبار منتشر شده در مطبوعات گیلان از 1286 تا حدود 1306 به مدت دو دهه خواهیم پرداخت. این مرقومه شامل اخبار مهم منتشر شده در آن زمان است و تمامی اخبار منتشر شده را شامل نخواهد شد.

انجمن مقدس بلدیه

اولین خبر منتشر شده از بلدیه و انجمن بلدیه رشت مربوط به همین دوران است، روزنامه نسیم شمال در شماره 12 مورخ 7 محرم 1326 در ستون اخبارات شهری با عنوان «انجمن مقدس بلدیه» نوشت: «الحمدالله به میامن و برکات حجه ابن الحسن (ع) و تأکیدات عقلای مملکت و ارباب جراید (انجمن مقدس بلدیه) در رشت صورت تشکیل یافت و در چهارم محرم‌الحرام 1326 اداره بلدیه رشت دایر شد. امید است که به همت عقلای وافی و جوانمردان کافی در کوچه و محلات، این لجن و ادبار مبدل به گل و گلزار شده و در شب‌های تار از لعمان چراغ‌برق همه معابر و گذرگاه‌ها مهبط الانوار گردد و تمام نواقص و معایب اسواق و خیابان‌ها تکمیل شده، شهر رشت نمونه‌ی از شهرهای قشنگ فرنگ و نشانه‌ای از بهشت موعود گردد. نسیم شمال ]انتخاب[ اعضای انجمن مقدس بلدیه را از صمیم قلب تهنیت و تبریک می‌گوید.»

اما آنچه در این خبر مهم است تأکید بر زمان تشکیل اداره بلدیه رشت است، در روزنامه نسیم شمال به‌صراحت زمان تشکیل بلدیه رشت چهارم محرم‌الحرام 1326 مصادف با 17 بهمن 1286 عنوان‌شده است.

موضوع دیگر ادبیات خاص نوشتار در آن‌وقت از تاریخ است، تأکید سه‌باره به تقدس انجمن بلدیه، آغاز خبر با شکر خداوند و تأکید به برکت امام عصر(عج) در متن فوق نشان از جایگاه دیانت در موضوعات روز اجتماعی آن زمان دارد.

مبحث مورد توجه بعدی جایگاه جراید و روزنامه‌ها در این کارزار است، روزنامه نسیم شمال که مدیرمسئولی آن را اشرف‌الدین حسینی (نسیم شمال) بر عهده داشت به جایگاه جراید در خواسته ایجاد بلدیه اشاره می‌کند.

در خصوص نسیم شمال استاد فریدون نوزاد در کتاب تاریخ جراید و مجلات گیلان از آغاز تا انقلاب اسلامی می‌نویسد: «کم‌تر کسی است با روزنامه و شعر سر و کار داشته باشد، اما نام نسیم شمال و اشرف‌الدین حسینی را نشنیده باشد، مردی که عمری را در راه مشروطیت و آزادی بدون تظاهر و توقع مبارزه کرد و روزنامه‌ای که هم پای زندگی صاحب‌امتیاز و مدیر وارسته و آزاده‌اش شهد و شرنگ به کام جان آزادگان و خودکامگان ریخته است، اشرف‌الدین از دار و ندار جهان فقط نسیم شمال را داشت و نسیم شمال هم برای اشرف‌الدین دل‌های گرم و حساس میلیون‌ها ایرانی رنج‌دیده و استبداد کشیده را و این بهترین تعریفی است که می‌توان از مردی خوش‌نام و درعین‌حال گمنام و روزنامه‌اش نمود.

اما مهم‌ترین قسمت مورد توجه در این خبر آرزوی بزرگ نسیم شمال برای رشت بود که هنوز پس از 114 سال از گذر عمر شهرداری رشت محقق نشده است. اینکه در شهر تمام نواقص و معایب اسواق و خیابان‌های تکمیل شده و شهر رشت نمونه‌ی از شهرهای قشنگ فرنگ و نشانه‌ای از بهشت موعود گردد!

موضوعات مورد اشاره در این متن خبری نیز بسیار جالب است، مشکل راه همان مشکل آسفالت امروز بوده و مشکل نور و چراغ و شب‌های تار نیز همان مشکل کمبود نور در معابر شهری شهر رشت! خیابان‌های تکمیل‌نشده نیز همان موضوع آشنای امروزی است و آرزوی شبیه شدن به «شهرهای قشنگ فرنگ» نیز آرزوی هنوز جوانان این شهر است!

در مبحث زبان نوشتار نیز این متن خبر بسیار مورد توجه است، زبان نوشتار متن در روزگار کنونی از دایره نوشتار ادبی و دستوری خارج بوده و برخی از جمله‌بندی‌ها نیز غیرقابل فهم است. نوع خط روایی متن خبر شباهت زیادی به گفتار عامیانه آن روز دارد، اما کمی دستوری و قواعد نوشتار خبری روز در مرکز نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است.

از انجمن مقدس به انجمن مبارکه بلدیه!

نسیم شمال در شماره 18 خود مورخ 9 ربیع‌الثانی 1326 (ه.ق) برابر با 21 اردیبهشت 1287 می‌نویسد: «انجمن مبارکه‌ی بلدیه نیز به سعی و اهتمام آقای حاجی میرزا خلیل آقا که رئیس بلدیه است، شب و روز در فکر ترضیه حال اهالی و تخفیف قیمت اجناس و ارزانی می‌باشند، راه پیربازار که از خرابی ممتنع العبور بود در این ایام به اهتمام بلدیه به نیکوترین طرحی مشغول تعمیر هستند و ایضاً بلدیه قول داده است که هر شب هزار چراغ از الکتریسته و فانوس‌های ملوّن در معابر و محلات شهر روشن کنند.»

این خبر از آنجا مورد اهمیت است که به حضور حاج میرزا خلیل رفیع[22] در مسند بلدیه رشت اشاره می‌نماید. حاج میرزا خلیل که اولین شهردار رشت است تا سال 1303 قریب 15 سال به‌صورت ناپیوسته ریاست بلدیه رشت را بر عهده داشته است.[23]

در خصوص این خبر باید توجه داشت که نسیم شمال که در 17 بهمن 1286 سه بار به تکرار از عنوان انجمن مقدس بلدیه رشت استفاده کرده بود در 21 اردیبهشت 1287 این انجمن را یک‌بار به نام انجمن مبارکه‌ی بلدیه خطاب می‌کند و دیگر خبری از کلمات مورد استفاده مذهبیون به‌مانند الحمدالله و یا به میامن و برکات حجه ابن الحسن (ع) استفاده نمی‌کند.

نکته دیگر اینکه در این خبر وعده‌ای عجیب با عنوان روشن کردن هر شب هزار چراغ از الکتریسته و فانوس‌های ملوّن در معابر و محلات شهر مطرح می‌شود، موضوعی که قطعاً منظور آن اضافه شدن هر شب هزار چراغ به تعداد قبلی نبوده و منظور روشن کردن معابر شهر با هزار چراغ در شب‌ها بوده است، زیرا در صورت وعده اول اصلاً چنین موضوعی قابل‌اجرا و عمل نبوده است؛ اما این موضوع چرا عجیب به نظر می‌رسد؟! در آن زمان با توجه به تعداد محلات و گستردگی محدود شهر رشت عدد هزار چراغ برای شهر رشت بسیار زیاد بود و شهر به‌صورت کامل روشن می‌شد و اگر چنین اتفاقی در آن زمان رخ داده بود باید به حال امروز گریست که پس از گذشت بیش از 11 دهه از آن زمان هنوز بسیاری از معابر شهر رشت روشنایی کافی و لازم را ندارند!

همچنین در بخش ابتدایی خبر به موضوع کاهش قیمت‌ها توسط شهردار رشت یا درواقع همان رئیس بلدیه وقت اشاره شده است، این یعنی در آن زمان امورات قیمت‌گذاری اجناس و کالاها در ید اختیار رئیس بلدیه بوده است.

نکته دیگر اهمیت بهبود وضعیت راه پیربازار است، بندری که رشت را به اروپا متصل می‌کرد و توجه داشتن به این امر یعنی نگاه صحیح اقتصادی بلدیه رشت در آن زمان که به دنبال ایجاد راه ارتباطی بهتر با جهان بیرون از شهر خود بوده است.

اما در مورد این خبر باید گفت نگاهی نقادانه به وضعیت رشت در گذشته و امید به فردای روشن برای این شهر در نوع نوشتار مشخص است، ولی همچنان در رسم‌الخط این خبر همانند خبر اول نوع زبان نوشتار دور از زبان نوشتار امروزی بوده و برخی کلمات عملاً امروزه جایگاهی در گفتار و نوشتار ندارند.

دومین خبر منتشر شده از بلدیه رشت، مهمترین خبر قرن سیزده و چهارده خورشیدی

پیش‌ازاین اما در روز یکشنبه 10 ربیع‌الاول 1326 (ه.ق) مصادف با 23 فروردین 1287 مذاکراتی در انجمن ملی برگزار شد و شرح آن در روزنامه گیلان آمده است، جمعی از محله‌ی استادسرا به انجمن رفتند و از کار انجمن بلدی شکایت کردند و خواهان آن شدند که جلسات انجمن به‌صورت علنی بوده تا مردم ناظر اعمال وکلا باشند و دیگر این‌که انجمن بلدی باید دارای روزنامه باشد.[24]

متن چاپ شده در شماره هشتم سال نخست روزنامه گیلان به تاریخ 13 ربیع‌الاول 1326 (ه.ق) مصادف با 25 فروردین 1287 به شرح ذیل است:

«… جمعی از محله استادسرا در انجمن آمدند که بلدیه ما بی ترتیب و وکیل ما که حاجی‌آقا تاجر است حاضر نمی‌شود. اولاً درخواست داریم که انجمن بلدی دارای روزنامه باشد که اعمال آن‌ها معلوم باشد و ملت بدانند چه می‌کنند، دیگر آن که تماشاچی آزادانه باید در انجمن باشد و ناظر اعمال وکلا باشد. بعد از مذاکرات زیاد رأی دادند که آقای حاجی میرزا محمدرضا عصر به‌اتفاق متظلمین در انجمن بلدی تشریف برده تصفیه این مطالب را بکند.»[25]

این خبر دارای نکات بسیار زیادی است، از توجه ویژه به نقش رسانه در امورات مدیریت شهری تا پیشرو بودن و روشن‌فکری اهالی نکاتی است که باید به آن پرداخت.

یکی از نکات بسیار قابل‌توجه این موضوع است که اهالی محله استادسرا به عدم حضور یکی از نمایندگان خود در جلسات انجمن بلدیه نقد وارد کردند، موضوعی که همین امروز نیز در شورای شهر رشت وجود دارد و اتفاقاً مورد نقد جدی رسانه‌ها و مردم است.

موضوع دیگر اهمیت وجود نشریه تخصصی برای انجمن بلدیه رشت است، این درخواست اگرچه در آن زمان مطرح شد، اما مشخص نیست که چنین نشریه‌ای در آن زمان به وجود آمد یا از ظرفیت نشریات موجود برای این امر استفاده شد، زیرا روزنامه‌های طلوع و پرورش که بعدتر به انتشار اخبار حوزه مدیریت شهری می‌پرداخت با زمان برگزاری این جلسه فاصله زیادی داشته و مجله بلدیه نیز که به‌صورت اختصاصی برای بلدیه رشت به نشر می‌رسید نیز چند دهه بعد و در سال 1337 به نشر رسید.[26]

در خصوص روزنامه گیلان که مربوط به انجمن ولایتی گیلان بود[27] نیز آن‌طور که فریدون نوزاد در کتاب تاریخ جراید و مجلات گیلان از آغاز تا انقلاب اسلامی آورده است: «تنها 4 شماره منتشر شده و چند شماره بعدی آن را آقای میرزا حسن خان اسدزاده فرزند اسدالله خان اصفهانی تعداد 12 شماره از این نامه را که مطالب آن پیرامون مذاکرات انجمن ملی گیلان بوده است را نشر داد و احتمالاً پس‌ازاین تعداد دیگر روند انتشار مذاکرات انجمن ملی گیلان و یا انجمن بلدیه متوقف گردیده است.»

این موضوع ازآن‌جهت مورد توجه است که این خواسته در زمان خود پیشرو بوده و چند ده سال بعد داشتن یک نشریه تخصصی برای شهرداری‌ها و انجمن‌های شهرها یک امر معمول شد و حدود یک‌صد سال بعد داشتن وب‌سایت تخصصی برای شهرداری‌ها و شوراهای شهر تبدیل به یک اصل در حوزه اطلاع‌رسانی شد.

نکته خاص دیگر در این خبر موضوع برگزاری جلسات علنی انجمن بلدیه بود، مبحثی که امروزه به آن توجه زیادی شده و رسانه‌ها آن را به‌عنوان یک خواسته معقول عنوان می‌کنند.

در خصوص سبک نوشتاری این خبر می‌توان گفت نوع ادبیات این مرقومه تفاوت سبکی قابل‌توجهی نسبت به سبک نوشتاری در اخبار روزنامه نسیم شمال دارد، از طرفی از زبان امروز نیز به‌شدت دور بوده و گاهی نیز به محاوره‌ای عامیانه بدل می‌شود.

خیرالکلام بالاخره وارد کار می‌شود!

در ادامه دو خبر در روزنامه خیرالکلام در خصوص اقدامات بلدیه رشت منتشر می‌شود، روزنامه خیرالکلام نخستین نشریه در استان گیلان است، نشریه‌ای که به‌صورت کامل در مقاله تاریخچه سرکوب رسانه در استان گیلان[28] به آن پرداخته‌ام:

«جهانگیر سرتیپ‌پور (۶ آذرماه ۱۲۸۲ ش در محله سبزه‌میدان رشت – ۷ آذرماه ۱۳۷۱ ش در تهران) ترانه‌سرا، نویسنده، هنرمند، سیاستمدار گیلانی و شهردار اسبق رشت (سال ۱۳۳۰ به مدت ۲ سال) در کتاب نام‌ها و نامدارهای گیلان (نشر گیلکان – ۱۳۷۱) درباره او می‌نویسد: شیخ ابوالقاسم معروف به ملاباشی و ملقب به افصح المتکلمین از مردم املش، مجاهدی مؤمن و فاضل بود. در ادبیات فارسی و عربی، دانش ریاضی و نجوم دستی داشت و از روزنامه‌نگاران دوران مشروطه بود. وی صاحب نخستین روزنامه سربی در رشت به نام «خیرالکلام» بود و در جریده‌اش نارسایی‌های کشور و عوامل استبداد را نکوهش می‌کرد. «جهانگیر سرتیپ‌پور» ادامه می‌دهد: وی چند بار از سوی مخالفان مشروطه مورد خشم قرار گرفت و به‌حکم حاکم وقت، امیر اعظم، به چوب و فلک کشیده شد. پس از فتح تهران، علاوه بر خیرالکلام، روزنامه‌های ساحل نجات، خیال و راه خیال را در رشت و انزلی منتشر می‌کرد. خیرالکلام در سال ۱۳۲۸ تعطیل شد ولی فعالیت او در جراید دیگرش ادامه داشت.

در کتاب گوشه‌هایی از تاریخ گیلان، بهاءالدین املشی (میزان) به کوشش محمدهادی میزان با مقدمه: حبیب یغمایی (بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۵۲) آمده است: «میرزا ابوالقاسم معروف به ملاباشی ملقب به افصح المتکلمین از اهالی رانکوه قصبه املش بوده که معمولاً در تهران و رشت اقامت می‌گزید، مردی بود از هر جهت به زیور طبع آراسته، دارای حسن خط در نسخ و نستعلیق و صاحب اطلاعات در ریاضی و هیئت و نجوم و ادبیات فارسی و عربی»

ابراهیم فخرایی (۱۲۷۸ رشت – ۱۶ بهمن ۱۳۶۶ تهران) معلم، روزنامه‌نگار، وکیل، پژوهنده، کمیسر فرهنگی جمهوری شوروی گیلان و از فعالان فرهنگی گیلان در کتاب گیلان در جنبش مشروطیت هم درباره او گفته است: خیرالکلام روزنامه‌ای بود که در سال ۱۳۲۵ هجری قمری به مدیریت شیخ ابوالقاسم افصح المتکلمین در رشت منتشر شد و پس از نشر چند شماره به دست آقا بالا خان سردار افخم توقیف شد. روزنامه مزبور قبلاً به دست امیر اعظم توقیف شده و مدیرش را به علت حمایت از مشروطیت مضروب ساخته بودند. افصح در نخستین شماره خیرالکلام به استناد گفتار یکی از خلفا مطلبی درباره آزادی می‌نویسد که بسیار خواندنی است. خیرالکلام یک‌بار دیگر در ذی‌قعده ۱۳۲۸ هجری قمری به دستور بهاء السلطنه، فرماندار رشت، توقیف شد و پس از شکایت مدیرش به تهران، به دستور وزارت معارف، آزاد شد. فخرایی (نویسنده گیلان در جنبش مشروطه) درباره دیگر فعالیت‌های مطبوعاتی وی ادامه می‌دهد: ساحل نجات او، روزنامه‌ای بود که از طرف شرکاء مطبعه «ساحل نجات»، به مدیریت افصح المتکلمین، هفته‌ای ۲ بار در انزلی منتشر می‌شد. ارزش هر شماره ۳ شاهی بود و در سرلوحه روزنامه عبارات زیر خوانده می‌شود: روزنامه آزاد ملی- علمی – ادبی- تاریخی که از حمایت مشروطه و عدالت سخن می‌گوید.

در خصوص خیرالکلام آن‌طور که استاد فریدون نوزاد در کتاب تاریخ جراید و مجلات گیلان از آغاز تا انقلاب اسلامی نوشته است، شماره اول سال نخست این روزنامه در تاریخ ۱ مرداد ماه ۱۲۸۶ در روز یکشنبه آغاز شد و پس از ۸۰ شماره پایان یافت. دومین سال انتشار این روزنامه نیز از شنبه ۱۰ مهر ۱۲۸۸ آغاز شد و پس از نشر ۸۰ نسخه به سرآمد اما در سال سوم تعداد شماره‌های انتشار یافته از روز ۲۱ مهر ۱۲۸۹ تا ۹۳ شماره ادامه پیدا کرد.

همچنین زنده‌یاد محمد صدر هاشمی در کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران (چاپ اصفهان – ۱۳۲۸ – ج ۲، ص ۲۶۱) معتقد است: «این روزنامه تا شماره ۶ از سال چهارم مورخ ۹ اردیبهشت ۱۲۹۰ نیز ادامه یافته است که البته استاد فریدون نوزاد بر این امر تأکید می‌کند که شخصاً این ۶ شماره را ندیده است.»

نکته جالب دراین‌بین آن است که قیمت اشتراک سالانه این روزنامه در رشت ۱۸ قران، سایر بلاد داخله ۲۰ قران، قفقاز و روسیه ۵ مناط، فرنگستان ۱۴ فرانک، قیمت یک نسخه در رشت ۱۰۰ دینار و سایر بلاد داخله ۳ شاهی عنوان‌شده است! این بدان معناست که نشریات گیلان از ابتدای کار نگاهی بزرگ‌تر از فضای یک شهر و یک استان به خود داشته‌اند.

پس از ماجراهای مفصل عزل وزیر اکرم و ورود نصرالله میرزا امیر اعظم و در پی آن دستگیری میرزا ابوالقاسم افصح المتکلمین و چند تن از یاران «انجمن ابوالفضل» همسر میرزا ابوالقاسم که حق ملاقات با همسرش را در مدت ۴۵ روز زندانی شدن میرزا نداشت بجای آه و ناله شکوائیه به تهران برد و موضوع را به اطلاع جراید آزادی‌خواه برد. بنا به نوشته کتاب تاریخ سانسور مطبوعات در ایران (گوئل کهن – نشر آگاه – ۱۳۶۳ – ۶۲ – ص ۳۲۶) روزنامه وزین و مورد تائید جامعه صوراسرافیل در شماره ۱۵ خود نوشت: «قانون مطبوعات که هنوز از مجلس نگذشته و مجازات بی‌قانون هم گویا در هیچ کوره ده مملکت صحیح نباشد… اما… یکی از بین بی‌چاره‌ها افصح المتکلمین از علمای رشت و مدیر روزنامه خیرالکلام است که با نصف بدن فالج و عدم قدرت بر حرکت، در زیر چوب، خون استفراغ کرده، امروز را از حیات محروم و مأیوس است، آیا بهتر نبود که… به مردم بنمایانید که هرکس از حدّ خودش تجاوز کرد ولو پهلوان هم باشد در دوره مشروطیت به مجازات می‌رسد…»

گفتنی است مرتضی عبدالهی در موسسه مطالعات مبارزات اسلامی گیلان (رنگ ایمان) تعداد شماره‌های منتشر شده خیرالکلام را به ۲۵۳ شماره آورده است.»

در متن خبر آزادسازی جو فروشی که در تاریخ 6 ربیع‌الثانی 1326 و در شماره 20 نشریه خیرالکلام با عنوان «انجمن بلدی رشت جو فروشی را آزاد کرد» منتشر شده، آمده است:

«این لفظ چه معنی دارد؟ بلی در ایام استبداد از جمله کارهای اهل عناد یکی امتیاز جو فروشی بود که در هر وقتی یکی از دشمنان آدمیت این امتیاز را در مبلغی می‌گرفت و به اشخاص معدودی برگزار می‌کرد. غیرازاین اشخاص معدود دیگری حق نداشت جو فروشی کند. خود این سالی مبلغی کثیر عایدی قصابان ایرانی بود. خود این‌یکی از طرق گرانی اجناس بود. میرزا نورالله خان وزیر مالیه در این کار خیلی اصرار داشت، انجمن بلدی رشت زنجیر از گردن بیچاره جو برداشت و او را گذاشت که آزادانه در همه‌جا و همه کاشانه قدم نهد تا همه بفروشند و همه بخرند و همه نفع ببرند و همه بخورند. حالا که انجمن بلدی رشت امتیاز جو فروشی را برداشت. خوب است امتیاز دین فروشی را هم بردارد تا هرکه به میل خود آزادانه در دین فروشی اقدام کند!»

در خصوص آزادسازی فروش جو در رشت به دستور انجمن بلدی ]بلدیه[ و ایستادگی برابر قانون اشتباه و انحصارطلبانه و رانت آور مصوب شده در مرکز شاید بتوان سال‌ها نوشت، اینکه انجمن بلدیه رشت آن‌قدر قدرت داشت که بتواند به‌راحتی مقابل یک قانون اشتباه به ایستد نکته‌ای بسیار قابل‌توجه است.

اما در موضوع دیگر زیاده نویسی در نوع نوشتار این خبر است، خبری که اگر در امروز قرار به نوشتار آن بود نهایتاً به دو خط خلاصه می‌شد، ولی افصح المتکلمین فصاحت کلام به خرج داده و تا می‌توانسته به این خبر آب بسته است. عجیب‌ترین بخش این خبر اما قسمت پایانی این خبر است، جایی که می‌نویسد: «حالا که انجمن بلدی رشت امتیاز جو فروشی را برداشت. خوب است امتیاز دین فروشی را هم بردارد تا هرکه به میل خود آزادانه در دین فروشی اقدام کند!» دلیل نوشتن چنین متنی در انتهای خبری این‌چنینی اگرچه در حال حاضر برای نگارنده روشن نیست، اما شاید جای بحثی برای بررسی هرچه بیشتر این به‌اصطلاح «کنایه خبری» را بگشاید.

نکته مورد توجه اینکه در این خبر عملاً نگاه امروزی به مدیریت شهری یعنی همان مبحث طرح جامع مدیریت شهری وجود داشته است.

آغاز دوران اصلاحات شهری پیش از فرارسیدن قرن چهاردهم

در خبر بعدی که در شماره 29 روزنامه خیرالکلام به تاریخ 12 صفر 1328 (ه.ق) مصادف با 5 اسفند 1288 منتشر شده است، به موضوع تدوین نظامنامه درشکه‌ها اشاره شده است. در متن این خبر آمده است:

«این ایام انجمن بلدیه نظامنامه در خصوص منظم بودن درشکه‌ها شهر با حسن ترتیب طبع کرده‌اند. امیدواری که کلیه نواقص متدرجاً رفع و به‌جای آن‌ها اصلاحات لازمه جانشین شود.»

در ادامه نیز روزنامه خیرالکلام متن کامل نظامنامه درشکه‌ها را در شماره‌های 45 الی 48 مورخ 24 جمادی‌الثانی تا 5 رجب 1328 (ه.ق) تیرماه 1289 به چاپ رساند.[29]

آموزش شهروندی به سبک اولین نشریه گیلان

در ادامه روزنامه خیرالکلام جایگاهی ویژه در انتشار اخبار شهرداری رشت داشت و موضوعاتی مختلف را منتشر می‌کرد. در یکی از مهم‌ترین اخبار به موضوع شماره‌گذاری منازل و خانه‌ها پرداخته و به‌نوعی به‌صورت ناملموس به خرافه زدایی از رفتار جامعه از طریق مطبوعه خود پرداخته است.

روزنامه خیرالکلام در شماره 28 خود که در 8 صفر 1328 (ه.ق) مصادف با 30 بهمن 1288 منتشر شده است، می‌نویسد:

«این اوقات بلدیه رشت در تنظیمات و ترتیبات شهر می‌خواهد اقدامات سریعه کند. نمره‌های خانها [خانه‌ها] قریب به اتمام و ورقه سرشماری در شرف انجام است، اما حماقت بعضی از ضعفاءالعقول موجب زحمت مستخدمین بلدیه شده است. مردی را شنیدم که با مأمورین بلدیه منازعه و مجادله می‌کرد که محال است من بگذارم در خانه‌ام را نمره بگذارید. مگر من مرده‌ام[؟] این چه بدعتی است شما در آورده‌اید. اسم عیال و اطفال مرا چکار دارید [؟] من هرگز نخواهم نوشت. در کوچه دیگر عبور می‌کردم، دیدم صاحب‌خانه با مأمورین بلدیه در جدال است، می‌گوید این نمره (13) نحس است بدر خانه من نزنید. نمره دیگر بزنید. نمره که قحط نیست. این چه لجاجتی است که شما با من دارید. مردی را دیدم که می‌گوید از آن‌وقتی که نمره (13) به در خانه من زده من روز خوش ندارم»

اگرچه این نوع نوشتار گزارش خبری در آن دوره بسیار با ارزش و مورد توجه است، اما باید قبول کرد که بخش عمده‌ای از این متن تخیلات شخص نگارنده و هدف آن آشنا کردن عموم مردم رشت به موضوع اصلی بوده است تا افراد برای آنکه ضعفاءالعقول خوانده نشوند چنین اقداماتی را در ادامه کار پلاک زنی خانه‌ها انجام ندهند و این کار را می‌توان در دسته آموزش شهروندی نیز قرار داد و از این باب بسیار مورد اهمیت است.

در خصوص سبک نوشتاری این خبر باید گفت اگرچه در چند جا افعال بریده و جملات به کمال نرسیده‌اند، اما سبک زبانی آن به نسبت نزدیک به گفتار عامیانه امروزی است.

اهمیت مدیریت پسماند در 111 سال قبل!

خیرالکلام در آن زمان به انتشار اخبار متعددی از شهرداری رشت در زمینه نرخ ارزاق عمومی می‌پرداخت و این خود نشان از همان نگاه امروزی طرح جامع مدیریت شهری در آن دوران است، اما مدیرت شهری رشت در آن زمان به موضوع بهداشت عمومی و محیط زیست نیز توجه داشت.

خیرالکلام در سال دوم و شماره 52 خود که در 28 رجب 1328 (ه.ق) منتشر کرده است، می‌نویسد:

«اداره بلدیه در مواظبت شهر و تحصیل حفظ الصحه کوشش بی‌نهایت دارد، عراده های چند خریده برای حمل کثافات کوچه‌ها و معابر و جاروب کش ها معین و مأمور کرده که تمام کوچه‌های شهر را پاکیزه و تمیز نمایند. آن چه از دست بلدیه برآید کوتاهی نکرد بقیه حفظ الحصه با خداوند آسمان و زمین است. دوازده عدد گاری که از طرف بلدیه هر روز برای نقل کثافات کوچه‌های شهر و به اطراف برون خاشاک آماده است، مشغولند به حمل خاشاک. این عراده ها نیمی در تحت اوامر جناب آقا میراحمداند که از بازار الی اطراف غربی شهر با عراده های ایشان حمل‌ونقل می‌شود و نیمی دیگر در تحت اوامر جناب ناصر التجاراند که از بازار الی اطراف شرقی حمل‌ونقل می‌نمایند. حس اهالی شهر از این احتمالات بلدیه در این تازگی بقدری به حرکت آمده که بعضی از اهالی شهر به حسن مراقبت بلدیه خودشان اظهار داشتند که در ازای تنظیف محاذی خانه‌های ایشان حقوقی برای مخارج این کار بدهند و ما از این قدردانی و تشکر این‌گونه اشخاص گویا می‌خواهیم امیدوار شویم که حس مردم هنوز از میان محو نشده.»

آنچه در این متن آمده است نشان می‌دهد رشت از 13 مرداد 1289 یعنی همان تاریخ انتشار خبر فوق دارای سیستم تنظیف عمومی یا همان مدیریت پسماند بوده است که امری بسیار قابل‌توجه است.

در نوشتار این خبر اطلاعات ارائه شده قابل‌توجه، اما زیاده‌گویی‌ها قابل‌توجه است، از سوی دیگر زبان نوشتار کمی از زبان امروز دور است.

نشست انجمن بلدیه با نخبگان شهری

در شماره 51 روزنامه خیرالکلام در 25 رجب 1328 (ه.ق) خیرالکلام گزارشی از برگزاری جلسه‌ای با حضور جمعی از پزشکان شهر رشت با انجمن بلدیه منتشر کرده و مفاد این جلسه را در خصوص رعایت بهداشت عمومی در سطح شهر رشت منتشر می‌نماید.

به دلیل عدم اهمیت متن این خبر، می‌توان از متن آن عبور کرد.

آغاز دوران نقد به سیستم مدیریت شهری رشت

حالا مدتی است از تشکیل بلدیه در رشت می‌گذرد، روزهای خوش ابتدایی در حال عبور است و انتقادات مردم و رسانه‌ها آغاز شده است. چند مورد از انتقادات مربوط به اولین نشریه استان گیلان یعنی روزنامه وزین خیرالکلام است که به آن خواهیم پرداخت:

«از طرف بلدیه حکم شده که موتی را در خارج شهر دفن کنند، در دو روز قبل دو نعش که به مرض آبله مرده بودند، در خارج شهر در جوار مرقد سلیمانداراب دفن کردند. بعضی از جانوران خواستند به آن قبر صدمه وارد کنند، اهالی شهر از این حکم بلدیه برآشفتند، در روز بیشتم به حضور این انجمن معلوم‌الحال رفتند سخنان خشن گفتند.

در روز بیست و یکم دو نعش در بقعه خواهر امام آوردند، متولی و پلیس مخالفت کرد، ولی اجماع مردم این مخالفت را نپذیرفت و مرده‌ها را در همان بقعه خواهر امام دفن کردند و بعد شنیده شد که در مسجد جامع اجتماعی دارند. بلی در شهرهای دیگر به خارج شهر دفن می‌کنند، ولی اولاً مدفن اموات حصار و در دارد و ثانیاً مستحفظ نگه می‌دارند. در خارج شهر اگر بیابان و جنگل باشد، حکم بلدیه در این موقع قدی آب می‌برد، اگرچه حالیه احترام مرده‌ها هم مثل زنده‌ها از میان رفته است، ولی بلدیه اول باید جا و مکان را تعیین و درست کند، بعد حکم فرماید، تا آن که شغال‌ها ابدان مرده‌ها را میل نفرمایند»[30]

در این گزارش می‌توان مشکلات امروز گورستان‌های شهر رشت را نیز مشاهده کرد! امروز همانند مشکلات یعنی گورستان‌های داخل شهر در رشت وجود دارد، از طرفی در گورستان‌های اطراف و خارج از شهر نیز همین مشکلات 111 سال قبل وجود دارد! همانند گورستان پیرملا در ابتدای جاده پیربازار که به‌تازگی بخشی از آن دیوارکشی شده است.

نکته مورد توجه اینکه حدود شهر رشت در این خبر مشخص شده و محدوده سلیمانداراب (جوار مرقد سلیمان داراب یا همان سلیمان دارابی) خارج از شهر رشت بوده و دارای حدود و حصار نبوده است.

در خصوص سبک زبان نوشتار این گزارش می‌توان گفت رفته‌رفته نشریات در آن زمان زبان نوشتار خود را یافتند و از سخت نویسی به سهل گویی رسیدند و این موضوع سبب ارتباط بهتر و بیشتر با عوام دارای ارتباط با این مکتوبات در آن زمان شد.

حمایت از حقوق حیوانات در نشریات گیلان!

در ادامه این دست مطالب انتقادی از بلدیه، خیرالکلام گزارشی دیگر در خصوص بازرمج هایی می‌نویسد که ماکیان را آویز کرده و به فروش می‌رسانند. در متن این گزارش نوشته شده است:

«عادت قبیحه این بلد این بود مرغان زبان‌بسته را دسته‌دسته کرده و سرازیر حمل‌ونقل می‌نمودند، مکرر خیرالکلام ناله عاجزانه از جانب مرغان کرد. حمد خدا را که بلدیه به‌موجب رحم و انصاف خود این عادت بی‌رحمی را به‌موجب اعلانی که طبع و انتشار داده و ما هم همان اعلان را درج می‌کنیم، متروک داشت و تشکرنامه مرغان که به اداره رسیده است، در نمره آتیه درج می‌شود.»

این نوشتار طنز و منتقدانه دارای چند نکته است، نخست آنکه دغدغه حمایت از حیوانات در یک قرن قبل موضوعی قابل‌توجه است.

موضوع دیگر ادامه انتقادات تند از بلدیه در مطبوعه خیرالکلام است. این دست انتقادات تند در آن زمان تا حدی آزادانه انجام می‌شد، به نظر می‌رسد این نوع آزادی نه از سر آزادی مطبوعات در زمان فوق بوده، که مربوط به ناآشنایی مدیران آن زمان به دادگاه و شکایت و شکایت کشی برخلاف امروز است!

دیگر مبحث مورد توجه در خصوص این گزارش آنکه بلدیه رشت در اعلانی به سرآویختن حیوانات از قبیل مرغ و مرغابی و غیره را جرم عنوان می‌کند و این نشان از اهمیت جایگاه رسانه در آن زمان دارد.

البته امروز این موضوع همچنان در بازارهای محلی رشت و سایر نواحی شمال کشور دیده می‌شود و انگار بلدیه در ریشه‌کن کردن این عادت موفق نبوده و شاید دلیل آن ورود مهاجرین بسیار از سایر شهرها به رشت طی سالیان بعد باشد.

خیرالکلام در نقش کنشگر اجتماعی؛ رشت دارای اطفائیه (آتش‌نشانی) شد

یکی دیگر از موضوعات مطرح‌شده در مطبوعات آن زمان در گیلان پیرامون حوزه مدیریت شهری بازهم مربوط به خیرالکلام است. جایی که این نشریه در آن زمان در موضوع تشکیل اداره اطفائیه رشت پیشنهاد‌هایی را مطرح می‌کند.

شاید جالب باشد که بدانیم اداره اطفائیه رشت سه سال جلوتر از تهران بنا شده است.[31]

روزنامه خیرالکلام در آن زمان پیشنهاد می‌دهد که در متن آن آمده است:

«کارکنان گیلان برای مخارج اداره اطفاییه ده هزار تومان بازدید کرده و از دولت ایران این مقدار وجه را خواستار شده‌اند. من می‌خواهم بگویم با هزار تومان می‌شود اداره اطفاییه را موقتی برپا کرد و این هزار تومان هم تجار و اعیان می‌توانند بدهند، به شرطی که خرج تراشان ایران بر این حرف ما خنده تمسخرآمیز نفرمایند و شروط ذیل را مراعات نمایند: (شرط اول) یک درصد و ده نفر پولیس (پلیس) مه در اداره نظمیه راحت و فارغ هر روزه به معلمی استاد مشق نظامی می‌کنند، فرز و چابک شوند که به‌زودی بی‌مقصود و حاضر باشند.

(شرط دوم) دو تولومبه (تلمبه) کوچک خریده در دو نقطه شهر بگذارند.

(شرط سوم) اطلاع پیدا کنند که کدام خانه تولومبه خانگی دارند و حاضرند در دادن آن تولومبه ها را در مواقع لزوم که فوری به آن خانها [خانه‌ها] رفته و گرفته و به مقام حریق بکار برده باشند.

(شرط چهارم) پنجاه عدد تبر خرده در هر گذر چند قبضه از آن تبرها گذاشته برای بریدن بنایی که در دو طرف محرق واقع شده است.

(شرط پنجم) پنجاه عدد سطل خریده که از منبع آب تا مقر حریق پولیسان (پلیس‌ها) چابک دست‌به‌دست سطل‌های آب را برسانند و بپاشند.

(شرط ششم) در طرف مکان محرق را خواه خانه یا دکان هرچه باشد، با آن تبرها بریده شود.

(شرط هفتم) جند نفر مواظب تولومبها باشند که مردمان اشرار و دزدان پاره نکنند.»

فارغ از آنکه این شروط و پیشنهاد صحیح و منطقی بوده است یا خیر، اینکه یک نشریه تا این حد یک معضل مانند حریق را در یک قرن قبل به‌دقت کارشناسی و بررسی کرده است خود نشان‌دهنده عمق پیشرفت آن روزهای رسانه بوده و می‌توان از آن دوران به‌عنوان دوران طلایی رسانه‌های گیلان نام برد.

در متن نوشته شده گاه برخی اشتباهات تایپی و کلمات بریده دیده می‌شود، اما مشخصاً می‌توان گفت زبان نوشتار این گزارش‌ها به زبان امروز نزدیک‌تر است.

چاپ آگهی مناقصه در رشت، درست 112 سال قبل!

شاید جالب باشد بدانیم که در سال 1288 در رشت آگهی مناقصه در یک نشریه رشت به چاپ رسیده است. در سال 1327 (ه.) مصادف با 1288 انجمن ایالتی گیلان، طی اعلانی تهیه برف و یخ را به مناقصه گذاشتند. آن‌طور که استاد محمود نیکویه می‌نویسد: «این اعلان که در نوع خود بی‌نظیر است، بی‌گمان از اولین آگهی‌های مناقصه به شمار می‌رود.»

متن این آگهی مناقصه به شرح ذیل است:

«اعلان چون امسال بواسطه ی سردی هوای زمستان یخ در شهر تدارک نشده است و برای آسایش باید یخ را به‌قدر کفاف از دلفک و ماسوله آورده بفروشند. محض اینکه از جهت بودن یخ به‌قدر کفاف و میزان قیمت آن خیال انجمن آسوده باشد، لازم گردیده اعلان شود که از اهالی هرکس میل دارد قبول آوردن یخ را نماید که بقدر کفاف تهیه حاضر داشته باشد، قیمت اول را یعنی قیمتی که کمتر از آن نمی‌تواند قبول نماید، نوشته و در پاکتی لاک و مهر گردیده تا پانزدهم شهر حال، به انجمن ایالتی بفرستد. روز پانزدهم دو ساعت به غروب مانده، هرکس پاکت داده است در انجمن حاضر شود و در حضور خودشان و رئیس نظمیه و اعضای انجمن پاکت‌ها را باز می‌کنند. هرکس ارزان‌تر و باصرفه‌تر قبول نموده است، به او داده خواهد شد. هرگاه طرف خودش محل اطمینان انجمن باشد محتاج به ضامن نیست و اگر طرف اطمینان نباشد، باید ضامن معتبر بدهد. انجمن ایالتی گیلان»[32]

این آگهی در نوع خود بسیار جالب‌توجه است، زیرا به‌تمامی موارد به‌دقت در آن دقت شده و احتمالاً در زمان انتشار این آگهی مناقصه در بسیاری از نقاط ایران حتی روزنامه‌ای وجود نداشته است!

به هر رو این آگهی سلیس و قابل‌فهم از نظر زبان نوشتار است و دلیل این سهل نویسی شاید آن باشد که مخاطب آن عوام بوده‌اند.

روایتی عجیب از عدم تمایل به شرکت در انتخابات در 104 سال قبل!

در ادامه اما موضوع انتخابات انجمن بلدیه برای رسانه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد. شرکت در انتخابات در آن زمان یک وظیفه اجتماعی نبود، بلکه یک امتیاز برای شهروندان محسوب می‌شد که توسط حاکمیت به آن‌ها داده‌شده بود. کسی که امکان رأی دادن داشت تمامی آن مواردی که پیش‌تر به آن اشاره شده است را می‌بایست در اختیار می‌داشت و کسانی که چنین امتیازی داشتند و از رأی دادن استنکاف می‌کردند توسط دیگران سرزنش می‌شدند.

یکی از موارد انتقاد از چنین افرادی در روزنامه جنگل[33] منتشر شده است، روزنامه‌ای که اساساً با توجه به نوع تفکرات این نشریه چندان به موضوعات مدیریت شهری علاقه‌مند نبود و بیشتر به اهداف نهضت جنگل می‌پرداخت، اما اهمیت موضوع سبب شد تا در مطلبی کوتاه به این موضوع بپردازد. در متن این مطلب که در شماره 12 مورخ جمعه 17 ذی‌حجه الحرام 1335 (ه.ق) مصادف با 24 مهر 1296 منتشر شده، آمده است:

«از یک نفر سؤال کردند چرا به جهت انتخاب وکلای بلدیه تعرفه نگرفته‌اید، جواب داد: جزء واجبات نیست. بعد از ثبوت این‌که در شهری مثل رشت تشکیل بلدیه از حد و جوب هم گذشته، مقداری فکر کرد و گفت: اگر واجب هم باشد، مثل نماز میت واجب کفایی است نه عینی»

این خبر منتشر شده در روزنامه جنگل به‌عنوان یک دغدغه بیش از صدساله به‌حساب می‌آید. اگر می‌خواهیم به اهمیت این خبر پی ببریم باید به انتخابات اخیر شوراهای شهر در کشور و به‌خصوص شورای شهر رشت بنگریم. عده‌ای که همانند ایدئولوژی روزنامه جنگل از اهمیت حضور در انتخابات و تعیین سرنوشت می‌گفتند و عده‌ای دیگر که معتقد بر حضور در انتخابات نبودند.

البته دراین‌بین یک تفاوت جدی وجود دارد. در آن زمان کسانی که می‌توانستند رأی بدهند بسیار اندک بو ده و در شرایطی خاص چنین امکانی را پیدا می‌کردند، اما امروز همه افراد بالای 18 سال در کشور اجازه رأی دادن دارند.

زبان نوشتار خبر اما کمی دچار سخت نویسی بوده و برای خواندن آن نیازمند آگاهی به علم فقهی است.

عصر جدید و شروع انتقادات تند از مدیریت شهری

در ادامه موج انتقادات از بلدیه رشت این بار روزنامه طلوع اقدام به انتشار نقدنامه‌ای نسبت به بلدیه رشت می‌کند.

در خصوص روزنامه طلوع جالب است که بدانیم این روزنامه بارها خبر توقیف نشریات مختلف را اعلام می‌کرد، اما در نهایت خود این نشریه نیز به تیر توقیف گرفتار شد.

فریدون نوزاد در کتاب تاریخ جراید و مجلات گیلان از آغاز تا انقلاب اسلامی در خصوص این نشریه می‌نویسد: «طلوع از روزنامه‌های پر ارج و موردعلاقه مردم گیلان، گه در شهر رشت نشر یافته و از بدو الی ختم دوره انتشار مبیّن احساسات و منعکس‌کننده خواسته‌های مردم به شمار می‌رفت.»

همچنین در مقاله «تاریخچه سرکوب رسانه‌ها در گیلان» نگارنده در خصوص این نشریه نوشته است:

«صاحب‌امتیاز و مدیر این روزنامه محمود رضا و سردبیر آن ابراهیم فخرایی بود. عمر این روزنامه بیش از 22 ماه نپایید و شماره 69 که آخرین شماره آن بود، در تاریخ 7 آبان ماه 1304 منتشر شد تا این روزنامه در مدت کوتاه عمر خود 2 بار طعم تلخ توقیف را چشیده باشد.»

روزنامه طلوع در نقد عدم وجود دایره صحیه (مریضخانه، بیمارستان و…) در شماره 10 خود می‌نویسد:

«گفتیم و باز می‌گوییم بلدیه دایره صحیّه می‌خواهد… اگر موضوع ما کولات است، باید به نظریه دایره صحیّه بلدی باشد، اگر نظافت شهر در نظر است، صحیّه بلدی حق دخالت دارد، در ابنیه و اماکن از هر قسم برای صحیّه بلدی مدخلیت دارد…»[34]

سندی بر وجود معاینه خانه نسوان رشت در 96 سال قبل

این مطلب در کنار مطلبی که 5 شماره بعد در همین روزنامه در تاریخ 23 اسفندماه 1304 به انتشار می‌رسد نشان از اهمیت وضع بهداشت برای مطبوعات در آن زمان داشت. در شماره 15 روزنامه طلوع آمده است:

«از اداره ارکان حرب تیپ مستقل شمال به بلدیه (ضمیمه نظمیه است) نوشته شده که مطابق مراسله آقای دکتر محمدخان رئیس صحیّه ایالتی گیلان، معاینه خانه نسوان به‌واسطه عدم تصویب بودجه از طرف دولت در اواخر برج حوت (اسفند) در شرف انحلال است. لذا قدغن نمایید موسسه مزبور را در آخر حوت تحویل بگیرند. از طرف نظمیه مراتب برای کسب تکلیف به اداره حکومتی اطلاع داده‌شده است.»[35]

خبر فوق از آن جهت بسیار دارای اهمیت است که سندی مشخص و قطعی از وجود معایه خانه نسوان رشت در 96 سال قبل است.

در این دو مطلب منتشر شده در روزنامه طلوع اهمیت وضع سلامت شهروندان برای مطبوعات را می‌توان دید.

سبک زبان نوشتاری این دو مطلب تقریباً از زبان محاوره امروزی دور است. بخصوص آنکه روزنامه از بجای استفاده از نام ماه‌ها از برج‌های فلکی استفاده می‌کرد و در نوشتار نیم‌نگاهی به لغات عربی داشت.

واردات لوازم مورد نیاز به بلدیه رشت از خارج

طلوع در ادامه خبری خاص در شماره 22 خود در 6 مرداد 1303 منتشر می‌کند و می‌نویسد:

«برحسب دستور آقای رئیس تیپ، آقای سرهنگ غفاری، مهدی خان علی زاده را که از اعضای دستار و جدی اداره بلدیه است برای خرید چراغ الکتریک و تهیه لوازم اطفاییه به بادکوبه اعزام و به همین زودی اشیای فوق را خریداری و با خود خواهند آورد.»

این خبر از آنجا دارای ارزش و اهمیت است که نشان می‌دهد آن زمان در رشت برای تهیه لوازم مورد نیاز از خارج کشور نیز استفاده می‌شد، درحالی‌که در سالیان گذشته بازدید از کشورهای خارجی جهت مراودات فرهنگی بیشتر در حوزه مدیریت شهری بارها مورد انتقاد قرار گرفته است و موضوع خرید لوازم آتش‌نشانی از آلمان در سالیان گذشته به‌شدت مورد انتقاد در داخل شهر رشت قرار گرفت و این نشان از عقب‌گرد مدیریت شهری در رشت است.

زبان نوشتار این خبر تقریباً با زبان محاوره امروزه نزدیک بوده و به برخی نکات مانند این موضوع که بلدیه رشت در اختیار نظامیان بوده است نیز اشاره شده است.

شباهت عجیب روزگار از 97 سال قبل تا به امروز!

در 17 خرداد 1303 روزنامه پرورش در شماره بیستم خود در مطلبی انتقادی می‌نویسد:

«یک شکل خوبی را نشان نمی‌دهد، بعضی از اعضا مایلند خدمات برجسته از خود به یادگار گذارند، ولی بعضی اعضای منفعت‌پرست مانع از اجرای عملیات آن‌ها می‌گردند.»

این انتقاد آشکار و تند از روزنامه پرورش در نوع خود مورد توجه است.

نقد تند به وضعیت آرامستان‌های رشت در 96 سال قبل

همچنین در ادامه انتقادات از بلدیه، روزنامه طلوع در شماره 45 خود که در تاریخ 27 مرداد 1304 منتشر شد، در انتقاد از دفن افراد بی‌بضاعت در بیابان‌ها توسط بلدیه با عنوان «تشریح اموات» نوشت:

«به‌طوری‌که می‌شنویم در خارج شهر بعضی از اموات فقرا و بی‌نوایان که با مخارج بلدیه دفن می‌شوند، عمله موتی و قبرکن برای تسهیل کار خودشان مراقبت کامل در حفر زمین و قبر نمودن اموات نمی‌نمایند و شب‌ها جانوران و حیوانات، قبور را نبش و اموات را تشریح و پس از دو روزی هم تعفن آن‌ها فوق‌العاده باعث زحمت عابرین آن نواحی و مولد هزار گونه امراض می‌گردد. انتظار داریم، این قضیه کاملاً مورد جلب‌توجه اولیای بلدی واقع گشته و دقت نظر کامل در این خصوص به عمل‌آورند.»

انتشار این نقد تند نسبت به آنچه در رشت آن زمان در حال رخ دادن بود موضوعی قابل‌توجه است. بخصوص آنکه موضوع دفن اموات در رشت بارها مورد انتقاد نشریات آن زمان قرار گرفته بود که البته پس‌ازآن به این موضوع سامانی مناسب داده شد.

ارائه برنامه شهردار رشت به مردم از طریق مطبوعات و جایگاه ویژه رسانه در مدیریت شهری

روزنامه طلوع در شماره 69 خود مصادف با 7 آبان 1304 از برنامه‌های یاور شاهقلی شهردار رشت رونمایی می‌کند. در متن این خبر آمده است:

«اداره بلدیه رشت در نتیجه تصدی آقای یاور شاهقلی و نظارت کمیسیون جدید بلدیه، صورت اداری بخود گرفته و از حیث ازدیاد عایدات و تقلیل مخارج تا حدی پیشرفت و موقعیت حاصل نموده است و در نظر دارد تدریجاً قرض سابق بلدیه را که بیشتر از پنجاه‌هزار تومان است، تأدیه نماید، و ضمناً ترتیباتی اتخاذ کرده است که ماحصل آن به شرح ذیل است:

  • برداشتن یک نقشه کامل صحیح العیاری از شهر که تا حال سابقه نداشته است.
  • اصلاح قصاب‌خانه به ترتیبی که مقدار کشتار نر به‌قدر ماده باشد.
  • تفتیش عابر و مسلخ‌ها و دکاکین قصابی از طرف متصدی بلدیه.
  • تشکیل یک نقشه اساسی برای جلوگیری از فحشا و سرایت امراض مسریه.
  • محدود نمودن ساعت کار سپورها در روز به هشت ساعت و شروع نظافت قبل از آفتاب.
  • اتخاذ یک نقشه برای دایر نمودن شعبه ارزاق و احتیاجات عمومی.
  • تصمیم در جلوگیری از کم‌فروشی و در تحت نظر گرفتن اوزان به‌وسیله یک نفر مفتش سیار که حامل یک ترازو و سنگ صحیح از طرف بلدیه باشد.»

اهمیت این خبر از آنجایی است که شهردار جدید رشت در ابتدای حضور خود در بلدیه برنامه‌های خود را به سهل‌ترین شکل ممکنه در اختیار مردم قرار داده و عملاً با برخی افراد سودجو در شهر نیز اتمام‌حجت کرده است.

تأکید به جلوگیری از کم‌فروشی و برنامه‌ریزی برای جلوگیری از فحشا و سرایت بیماری‌ها، ایجاد شعبه ارزاق عمومی و سایر موارد نشان از برنامه‌ریزی جدی شهردار جدید رشت در آن زمان برای بهبود روند اداره امورات شهر رشت دارد.

گفتار پایانی

این بخشی از اخبار مهم شهر رشت طی دو دهه ابتدایی تأسیس بلدیه در مرکز دارالحکومه گیلان بود، اخباری که باید به‌دقت در آن‌ها نگریست تا بتوان یافت که دغدغه مردم و رسانه‌ها در گذشته و امروز چیست؟!

معین حسن‌زاده

تابستان 1400


 

[1] لغت فرس قدیمی‌ترین فرهنگ لغت در زبان و ادبیات فارسی است

[2] صحاح الفرس، تألیف محمد بن هندو شاه نخجوانی

[3] صحاح الفرس، تألیف محمد بن هندو شاه نخجوانی، به اهتمام عبدالعلی طاعتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، تهران 1355، ص-45

[4] محمدحسین خلف تبریزی متخلص به برهان، مؤلف

[5] رشت شهر باران، استاد محمود نیکویه، چاپ ایلیا، چاپ اول، 1387

[6] برهان قاطع، تألیف محمدحسین بن خلف تبریزی، به اهتمام دکتر محمد معین، جلد دوم، (ج-س)، انتشارات امیرکبیر، تهران 1362، ص-951

[7] نیکویه، محمود، 1329

[8] محمد معین (9 اردیبهشت 1297 در محله زرجوب رشت – 13 تیر 1350 در تهران)

[9] معین، محمد: فرهنگ فارسی، جلد دوم (د-ق)، امیرکبیر، چاپ سوم، 1357، ص-1656

[10] رجوع شود به معین، محمد: فرهنگ فارسی، جلد پنجم (اعلام)، امیرکبیر، ص 591

[11] ضیاء پور، جلیل: واژه رشت و رشتی، مجموعه مقالات اولین سمینار بررسی فرهنگ و ادبیان گیلان، پژوهشکده‌ی گیلان شناسی دانشگاه گیلان، رشت، 1375، ص-274 و نیز ضیاء پور: پوشاک و رزم ابزار، کتاب گیلان، جلد 1، ص 613

[12] مهدی زاده، احمد: پژوهشی در معناشناسی لغوی رشت، نشریه فرهنگ گیلان؛ فصل‌نامه‌ی پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، سال 5، شماره 19-20 (پاییز – زمستان 82) ص 32

[13] جعفر خمامى‌زاده (1299-1393 خ)، مورخ، مترجم، نویسنده، گیلان‌شناس

[14] خمامی زاده، جعفر: رشت، همچنین سفال‌ها و ابرهای باران‌خیز، راهنمای زیارت و سیاحت در گیلان، به گوشش علی طاهری، پوینده، تهران، 1375، ص-205

[15] جهانگیر سرتیپ‌پور (ششم آذرماه 1282 ش در محله سبزه‌میدان رشت – هفتم آذرماه 1371 ش در تهران) ترانه‌سرا، نویسنده، هنرمند و سیاستمدار گیلانی

[16] گیل آمارد؛ مجموعه مقالات گیلان شناسی، به کوشش محمدحسن خدایاری، رشت، 1378، ص-262

[17] ابوعبدالله محمد بن موسی شناخته‌شده به فَرالاوی شاعر ایرانی هم‌دوره با شهید بلخی است. رودکی از او و شهید یکجا چنین یاد می‌کند: شاعر شهید و شهره فرالاوی/ و این دیگران به جمله همه راوی

[18] نصر زجاجی تبریزی مشهور به حکیم زَجّاجی از شاعران ادب فارسی در سده هفتم هجری

[19] ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سراینده شاهنامه

[20] ابوعبدالله محمد پسر حسن معروفی بلخی شاعر ایرانی – زاده شهر بلخ و هم‌دوره با رودکی و شهید بلخی

[21] اسدی طوسی، علی بن احمد، سراینده گرشاسپ‌نامه و نویسنده لغت فرس

[22] میرزا خلیل رفیع از مشروطه خواهان گیلان و اولین شهردار رشت

[23] واهانیان، روبرت

[24] نیکویه، محمود: تاریخچه بلدیه رشت، چاپ ایلیا، 1387

[25] روزنامه گیلان، سال اول، شماره 8

[26] نوزاد، فریدون: تاریخ جراید و مجلات گیلان از آغاز تا انقلاب اسلامی، ص 113

[27] براون در کتاب تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت ج 3، ص 51 می‌نویسد: «ناشر میرزا حسن خان اسدزاده به مدیریت و وابستگی انجمن گیلان منتشر می‌گردید»

[28] حسن‌زاده، معین: تاریخچه سرکوب رسانه در استان گیلان، اسفند 1387

[29] نیکویه، محمود: تاریخچه بلدیه رشت، چاپ ایلیا، 1387، ص 48

[30] خیرالکلام، س 3، ش 31، یکشنبه 25 ذی‌قعده 1328 (ه.ق) مصادف با 6 شهریور 1289

[31] پندی، کیوان

[32] خیرالکلام، سال اول، شماره 52، جمادی‌الاول 1327 (ه.ق)

[33] روزنامه جنگل در سال ۱۹۱۷ توسط جنبش جنگل در گیلان تأسیس شد. این روزنامه که ارگان نهضت جنگل بود با چاپ سنگی در کسما منتشر می‌شد. نخستین شماره آن در ۱۹ شعبان ۱۳۳۵ ه‍.ق منتشر شد و انتشار آن تا ۴ ربیع‌الثانی ۱۳۳۷ (مجموعاً ۳۵ شماره) ادامه داشت.

[34] طلوع، سال اول، شماره 10، دوشنبه 6 اسفند 1302

[35] طلوع، سال اول، شماره 15، پنجشنبه 23 اسفند 1302

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *