29 اسفند 1402

اختصاصی خبرراست/ گفت وگفت هفدهم خبرراست

آقای دکتر چانکش وارد عرصه انتخابات میشود!

در قسمتهای قبلی مجموعه نوشته های گفت و گفت به معرفی شخصیت آقای چانکش پرداخته بودیم او که هنوز نتوانسته به زندگی خودسامان درستی بدهد به یک اقدام بزرگ دست میزند

قصه از اینجا شروع شد که ؛

در یک شب سرد پاییزی در  نم نم باران چانکش جلوی بخاری هیزمی در قهوه خانه محل نشسته بود و باسن خود را گرم میکرد ، او درحالی که قند را به لب داشت مات و مبهوت تلویزیون کوچک قهوه خانه شد ، مجری خبر از آغاز ثبت نام در مجلس شورای اسلامی رامیداد ، او قند را در دهانش گذاشت و چای را از استکان کمرباریک به درون نعلبکی سرریز کرد و هورت کشید .

در میز کناری او علی باقالا و قوربعلی چوماغ دُمنا بازی میکردند که صدای ضربات سنگ دومنا روی میز چوبی و فریاد جفت شیش علیباقالا افکار او را بهم ریخت.

چانکش: قوربعلی تو به من بگو برای ثبت نام مجلس چه چیزی لازم است

علی باقالا پرید وسط حرفش و گفت : سگ رو لازم داری برار جان دیگه بقیه هیچی

قوربعلی هم گفت:دو لنگه ابزار رو بدست میگیری و میری ثبت نام ابرار

چانکش : دو لنگه ابزار چی هست؟

قهوه خانه پر شد از صدای قهقهه حاضرین

قوربعلی گفت :هیچی تو همون شناسنامه و کارت ملی رو با خودت ببر

چانکش: به نظر شما من اگر شرکت کنم چندتا رای می آورم ؟

قهوه چی : اگر علی باقالا رئیس ستاد انتخاباتی تو باشد و قوربعلی چوماق هم بعنوان سخنران ، تو میتوانی جزو نفرات اول باشی ، البته قهوه خانه من هم تا روز انتخابات در اختیار توست.

قوربعلی چوماق و علی باقلا هر دو پذیرفتند و در آن جلسه ابی قهوه چی هم بعنوان مسئول تبلیغات انتخاب شد و اینطور شد که هستهمرکزی و اتاق فکر ستاد انتخاباتی دکتر چانکش شکل گرفت.

چانکش دانشجوی ترم آخر دکتری بود اما بخاطر هزینه ها نمیتوانست ادامه تحصیل دهد به شغل آبا اجدادی خود یعنی چانکشی رویآورد و قرار بر این شد که فردا صبح تعدادی از معتمدین محل را جمع کنند و به فرمانداری بروند

ادامه دارد

سجاد علیپور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *