اختصاصی خبرراست/ گفت وگفت هفدهم خبرراست
آقای دکتر چانکش وارد عرصه انتخابات میشود!
در قسمتهای قبلی مجموعه نوشته های گفت و گفت به معرفی شخصیت آقای چانکش پرداخته بودیم او که هنوز نتوانسته به زندگی خودسامان درستی بدهد به یک اقدام بزرگ دست میزند
قصه از اینجا شروع شد که ؛
در یک شب سرد پاییزی در نم نم باران چانکش جلوی بخاری هیزمی در قهوه خانه محل نشسته بود و باسن خود را گرم میکرد ، او درحالی که قند را به لب داشت مات و مبهوت تلویزیون کوچک قهوه خانه شد ، مجری خبر از آغاز ثبت نام در مجلس شورای اسلامی رامیداد ، او قند را در دهانش گذاشت و چای را از استکان کمرباریک به درون نعلبکی سرریز کرد و هورت کشید .
در میز کناری او علی باقالا و قوربعلی چوماغ دُمنا بازی میکردند که صدای ضربات سنگ دومنا روی میز چوبی و فریاد جفت شیش علیباقالا افکار او را بهم ریخت.
چانکش: قوربعلی تو به من بگو برای ثبت نام مجلس چه چیزی لازم است
علی باقالا پرید وسط حرفش و گفت : سگ رو لازم داری برار جان دیگه بقیه هیچی
قوربعلی هم گفت:دو لنگه ابزار رو بدست میگیری و میری ثبت نام ابرار
چانکش : دو لنگه ابزار چی هست؟
قهوه خانه پر شد از صدای قهقهه حاضرین
قوربعلی گفت :هیچی تو همون شناسنامه و کارت ملی رو با خودت ببر
چانکش: به نظر شما من اگر شرکت کنم چندتا رای می آورم ؟
قهوه چی : اگر علی باقالا رئیس ستاد انتخاباتی تو باشد و قوربعلی چوماق هم بعنوان سخنران ، تو میتوانی جزو نفرات اول باشی ، البته قهوه خانه من هم تا روز انتخابات در اختیار توست.
قوربعلی چوماق و علی باقلا هر دو پذیرفتند و در آن جلسه ابی قهوه چی هم بعنوان مسئول تبلیغات انتخاب شد و اینطور شد که هستهمرکزی و اتاق فکر ستاد انتخاباتی دکتر چانکش شکل گرفت.
چانکش دانشجوی ترم آخر دکتری بود اما بخاطر هزینه ها نمیتوانست ادامه تحصیل دهد به شغل آبا اجدادی خود یعنی چانکشی رویآورد و قرار بر این شد که فردا صبح تعدادی از معتمدین محل را جمع کنند و به فرمانداری بروند…
ادامه دارد
سجاد علیپور
شماره خبر 52309 - 2019/12/08